|
شعر نو های من
یک شنبه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 7:59 :: نويسنده : کوروش کبیر
بي خياله ناله هايي ، كه تو زندگيم كشيدم ... بي خياله خوشيايي ، كه تو زندگيم نديدم ... بي خياله حرف زوري ، كه تو زندگيم شنيدم ... بي خياله عاشقايي ، كه تو زندگيم نديدم ... بي خياله دل تنهام ، بي خياله اين زمونه ديونس هر كي كه يك لحظه تو اين دنيا بمونه ... نمي دونم به چه جرمي ، هنوزم زنده مي مونم .. نميشم لايق اينجا ، من خودم اينو ميدونم ... تن تنها تو زمستون ، روي برگاي اقاقي ... نمي دونم چيا مونده ، ديگه از عشق تو باقي .. بي خياله نفسايي ، كه بدون تو كشيدم .. ديگه طاقتم تمومه ، به تو هرگز نرسيدم ... ميدونم راهي نمونده ، ولي پاهام نا نداره ... يكي نيست بياد منو تا ، محضر شما بياره ... چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 13:35 :: نويسنده : کوروش کبیر
بلبل به شاخه اي، يك آشيانه ساخت ... من در ديار خود ، بي آشيان شدم .. اينجا قرار نيست ، من ماندني شوم من آشيانه ام ، جايي دگر بناست ... چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 12:36 :: نويسنده : کوروش کبیر
از اين كه با مني .. افسوس ميخوري .. يا خسته مانده اي ... يا ناز ميكني .. يا در خيال خود .. يك قصر داريو ... با بودن دلم .. غم باد ميكني ... يا از ستاره ها ... الگو گرفته اي .. در پيش چشم شمس .. پرواز ميكني ... يا عاشقي ولي .. دوراز خيال من ... با يار ديگري ... طناز ميكني ... يا ساده بودنم ... دل بسته ات نكرد .. دنبال حيله اي ... دل باز ميكني .. دل كنده اي اگر .. از ساده بودنم ... داري از اين ديار .. پرواز ميكني ..
چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 8:57 :: نويسنده : کوروش کبیر
من كه ميگويم ... : ما به هم نمي رسيم .. قسمت عشق همين فاصله هاست .. نرسيدن ، نشنيدن و نديدن شايد كاش مي فهميدي .. كاش ميدانستي .. خواستن لذت تنهايي هاست .. تو ازاين فاصله ها خوشحالي من ازاين فاصله ها بيزارم فرق من با تو همين يك كلمست .. مابقي را كه تفاهم داريم ..
سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 8:21 :: نويسنده : کوروش کبیر
السلام عليك يا امام الهادي النقي اين شعر رو به كوري چشم شاهين نجفي آشغال ميزارم : تا بفهمه عشق اينها در پوست وخون ماست ...
نقی نامی که فخر آسمان است تلفظ کردنش خط دهان است ز القاب امام هادی ماست امامی که عزیز شیعیان است امام ماه روی باوقاری که جد حضرت صاحب زمان است زلال چشمه های او پاک تر از همان نهری که در جنت روان است نقی چون مظهر پاکی ست نامش برای قرن آسوده گران است به نام مادر آیینه سوگند همان که صبح چشمش جاودان است نخواهد از نفس افتاد این عشق که از هادی به قلب عاشقان است به کوری دو چشم آن حقیری که از فرط حقارت بد دهان است به هر دیوار این دنیا نوشتیم نقی زیباترین نام جهان استشنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 14:45 :: نويسنده : کوروش کبیر
اين همان هديه ناچيز من است ..... كه به تو خواهم داد !!!! روز زيبايي ها ... به تو تبريك گلم !!!! شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 8:28 :: نويسنده : کوروش کبیر
اي فاطمه ، كه غيرتو مارا نگار نيست .. غير از تو ، شيعيان علي را قرار نيست .. من روسياهم اينهمه باره گناه هست .. در روز حشر جز تو مرا تكيه گاه نيست ... پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 10:15 :: نويسنده : کوروش کبیر
از خدا دور شدم ، اما باز ، ميروم پيش خدا ... مينشينم شايد ، ببرد از قلبم ، اين غباري كه جدا كرده مرا ... از زلاليه رسيدن به خدا ... آدمي برگ گليست ، كه جدا ميشود از مبدا گل ... مي رود ، مي چرخد ، توي دستان نسيم ... با خدا باش ، كه تنها نشوي ... توي دستان نسيم ..
پاك بايد باشيم .. تا كه گل خوانده شويم .. غير ازاين گر باشد ، خاك و گل خوانده شويم .. پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 10:5 :: نويسنده : کوروش کبیر
من كه از عشق تو جز ، مكر نديدم شايد ... بروم جاي دگر ، عاشق طناز شوم ... پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:58 :: نويسنده : کوروش کبیر
عشق را بازيچه ي دستان ،چوگرگان كرده اند ... چون لباس ميش برتن ، توي ميدان كرده اند ... طعمه اي را بحر بلعيدن نشاني مي كنند ... لاجرم در لحظه اي ، صيدش چو حيوان كرده اند... چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 14:11 :: نويسنده : کوروش کبیر
براي النا : گفت: ميرود اما براي من ، ... او سالهاست ازاين خانه رفته است ... سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 7:56 :: نويسنده : کوروش کبیر
از درونم چه خبر داري تو ...؟ آتشي افتاده ... كه به غيراز تو ، همه مي سوزند .. شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 13:47 :: نويسنده : کوروش کبیر
مهديم ، آنكه همه ميگويند : كاش او مي آمد !! تا از اين رنج و فغان ، دل رهايي يابد !! چه كنم بسكه دلم ، خون شد از دست شما !! هر چه گفتم به خدا ، شده برعكس اجرا !! چندتا نامه رسيد ، كه نشان داد به من !! مردم از حال دلم بي خبرند !! يكي از عشق به يك مردنوشت .. يكي از بي كسي و تنهايي .. و يكي گفت دعايي بكنم تا كه مقبول شود كنكورش!! آن يكي گفت اگر ، هستي اي منجيه مااا؟ اين گراني هاچيست ؟؟ داد مارا بستان .... اي خداااااااااااااا !!! منتظرانم كوشند !؟؟؟؟ همه اينها كه به فكر غم دنيا هستند .. من خودم منتظرم ، تا بيايم شايد !! عدل ايجاد كنم !! من كجا ... و تو اي شيعه درمانده كجا!!! شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 11:36 :: نويسنده : کوروش کبیر
سلام بر مادر سقاي تشنه لب !!!! تسليت به حضرت سقا به مناسبت وفات مادرش ام البنين (س) شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:7 :: نويسنده : کوروش کبیر
صحنه جرم همين جاست ببين ... كه زمين افتادم ... و تو اصرار به رفتن داري ... شاهدم اين برگ است .. تا تورفتي باهم ... به زمين افتاديم ... رفتنت پائيزيست .. كه خزان كرده مرا.. شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:0 :: نويسنده : کوروش کبیر
آخرين بار كه شعري گفتم ... تو همين جا بودي ... زير اين كاج بلند .. روي آن پله ي آخر ... كه براي رفتن ... يك قدم فاصله بود ........ ناتمام است هنوز ، قسمت پاياني ... بنويسم او رفت ؟ يا كه برمي گردد ؟ *** خودم خيلي با اين شعر حال كردم ... شما چطور ؟*** شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 8:47 :: نويسنده : کوروش کبیر
پسرم يك روزي ، تو مرا ميفهمي .. كه چرا ميگفتم .. كه نده دل به دله هر ياري .. دل بابايت مرد ... بسكه دل داد به اين دختركان ... كه ازاين عشق فقط .. بوسه را ميفهمند !!!! شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 8:6 :: نويسنده : کوروش کبیر
چه كسي ميگويد ؟ يك نفر شمع شود ، آن يكي پروانه ؟ يك نفر مي سوزد .... آن يكي مستانه .. اين چه عشقيست كه تا ميسوزي ... همه دورت جمعند .. ؟ شايد اين قسمت اين شمع شده ... تا بسوزد شايد ، محفلي گرم شود .. وكسي نيست بگويد اي واي ، ز دل شمع پريشان چه خبر ؟ منم آن شمع كه از عشق نهان ميسوزم .. تا تو روشن باشي ... تا تو در تاريكي ، پا به بي راهه ي عشق .. نگذاري هرگز .. پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 8:52 :: نويسنده : کوروش کبیر
بچه ها اون چيزي كه آبادانيا ميزنن چيه ؟ لطفا نظرتون رو درباره يه آباداني بنويسد... پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 7:42 :: نويسنده : کوروش کبیر
يك آسمان پر از مه و ماه و ستاره هست ... يك شبپره براي منه بينوا نبود ... ؟ گويند هر كه رود زين جهان يكي ... اختر دهند ، موقع مردن مرا چه سود .. ؟ تا زنده ام بيا و بشو تك ستاره ام ... بعد از وفات بودن تو هم مرا چه سود ...؟ سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 13:23 :: نويسنده : کوروش کبیر
خسته شدم ازين همه تنهايي دلم ... باور نمي كنم كه غريبي شد حاصلم ... آنكس كه بود مرهم قلب نجيب من ... دردا كه شد زخيانت چو قاتلم ... شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:21 :: نويسنده : کوروش کبیر
حسه خوبي دارم ... به تو اي با احساس ... به تو اي پاك سرشت ... به تو اي دل زيبا ... از تو مي اموزم ... عاشقي را با ما ... همه چي وارونه ... شده در اين دنيا ... من كلاغي ديدم ... كه به جايه بلبل ... شعر عشقي مي خواند !!!!! كفتري را ديدم ... سر هر بيراهه ... تله ميذاشت ، كه شايد بشود ... كركسي صيد كند ...
یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 14:0 :: نويسنده : کوروش کبیر
آسمان رنگ من است .... دل من رنگ كوير ... تشنه مانده دل من .. توي دست تو اسير... سخت محتاج توام .. تشنه بارانم ... بي تو هيچم اي عشق ... من خودم ميدانم ... دست در دست كسي ... مي روم تا جايي .. تو خودت تنهايي ... پشت سر مي آيي .. دل نكن از دل من ... بي تو من ميميرم ... عاشقي يعني اين .. بي تو من دلگيرم .. شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 11:26 :: نويسنده : کوروش کبیر
درمانده ي كوي توام .. جانم علي موسي الرضا من عاشق روي توام .. جانم علي موسي الرضا شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 7:57 :: نويسنده : کوروش کبیر
تو كي هستي مگه ...؟ منو رد ميكني ... خودت خوب ميدوني.... داري بد ميكني.. يه روز قهري با من ....يه روز مياي پيشم ... ميگي ميخوام باشي ... محبت ميكني .. اسيرم ديگه من ... تو دستاي شما ... ميخوام دورشم ازت ... رامو سد ميكني... ميگي عاشقمي ... ميگي دوسم داري ... ولي خوب ميدونم... خيانت ميكني ... دلم خوش بود اگه ... كسي رو ندارم .. يكي مثله تو هست ... رفاقت ميكني .. ولي دلم ميگه ...نخور گول دلو ... تو بد جوري داري .. حماقت ميكني ..
|
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان شعر نو های من و آدرس sherenohaieman.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. نويسندگان
|
|||
 |
تبادل لینک هوشمند 