|
شعر نو های من
شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:3 :: نويسنده : کوروش کبیر
چن وقته نیستی به گمانم که رفته ای !!! با خوبهای جهان همنشین شدی !!!!!! یادی ز ما نکردیو ،انگار یاد ما !!! هرگز میان قلب تو جایی نداشته !!!! شاید که اشتباه میکنم ، هرگز دلت ... یک لحظه عاشقم نبوده و من را نخواسته !!! سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:, :: 14:40 :: نويسنده : کوروش کبیر
خسته ام ... زندگی وسوسه ای بیش نبود !!! چقدر حسرت دیروز خودم را خوردم !!!! چقدر از فردا ی خودم ترسیدم !!! چقدر توی خیال ، حسرت هر چه ندارم خوردم!!! این که من میبینم ...بندگی کردن بود ... زندگی کردن نیست .... شنبه 2 دی 1391برچسب:, :: 13:19 :: نويسنده : کوروش کبیر
ازتوپنهان نشود هرچه که دارم به سرم سالها از غم دوریه تو من دربه درم دو شنبه 27 آذر 1391برچسب:, :: 12:16 :: نويسنده : کوروش کبیر
داغه دل پنهان است ..... ورنه اینجا همه آتش شده بود.... دو شنبه 27 آذر 1391برچسب:, :: 11:52 :: نويسنده : کوروش کبیر
باید رفت ....... باید دید .... باید مزه ی عشق را چشید ... باید طعم آغوش کسی را زیر باران حس کرد ... باید از این همه احساس که اینجا جاریست .... جرعه ای را نوشید .... باید عاشق شد و از وسوسه ها دوری کرد ... باید از اشوه یه معشوقه گریست .... باید از حس حسادت به رقیب ، جوشی شد ... باید از آتش افتاده به دل درس گرفت .... باید از حسه خوشه بوسه شبی را خوابید ... باید از پنجره تعبیرقفس را پرسید ... باید احساس پشیمانی کرد ، لحظه ای وقت سحر ... وقت باران که تو در خواب زمستان هستی ... باید از عشق کمی صحبت کرد... باید از ابربهاری ترسید ... باید از آتش دل روشن شد ... باید احساس کسی را پرسید ... که مرا می خواهی ...؟ دله تو با من هست ؟ باید از پنجره ی باز پرید .... بین آغوشه کسی جای گرفت ... باید از عشق گریست ، وقت تنهائیها ... باید از فکر خیانت رد شد .... باید از حس امانت فهمید .... قلب من پیشه تو میماند تا ...... مرگ از دوست جدایم بکند ... نکند تا که خیانت بکنی ... من خیانت کارم ... یک نظر گل دیدم ... فارغ از غنچه نازی که کنارم خوابست ... تقدیم به عزیزم یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:, :: 10:47 :: نويسنده : کوروش کبیر
می رود روی خیال ..... پیچک همسایه .... روی دیوار بلند ، روی احساس لطیف .. دله بی صاحبه من ، پیچ خوردست به دیوار کسی .... نه زمستان دارم ، نه بهار .... شب یلدای من از هرشب تو تار تراست.. شب بلنداست انجااا، که تو تنها باشی ... ومن از حسرت تنهایی خود .... میروم تا فردا یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:, :: 14:54 :: نويسنده : کوروش کبیر
من به این پنجره ها مدیونم .....
تا در اینجا نفسم میگیرد .....
در هوای یکی از پنجره ها ....
نفسی را به غنیمت بکشم ....
زنده ام تا روزی ...
که درونم به بیابان جاریست ...
دست تقدیر مرا عاشق کرد ....
لحظه ای باور کن ....
که اگر غیره تو تقدیرم بود ...!!!
من کجا و تو کجا ...
من پراز وسوسه ی تنهایی ... تو پراز شورو هیا هو هایی .... سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:, :: 8:44 :: نويسنده : کوروش کبیر
بهانه ای به دستم بده ....
میخواهم بمیرم .....
چرا باید ماند ....؟
وقتی همه ی خوبی ها آنجاست .......
دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:, :: 15:14 :: نويسنده : کوروش کبیر
فقط نفس میکشم تا در کنار تو باشم .....!!!!
جزاین بهانه ای برای ماندنم نیست !!!!
سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, :: 15:16 :: نويسنده : کوروش کبیر
سلام بر محرمی که پرچمش سیااااه شد ...
تمام روزگار من بدون تو تباه شد ....
السلام علیک یا ثاره الله
ایام سوگواری از همتون التماس دعا دارم ...
جدی میگم ... دعام کنید .....
بدرود.....................................
|
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان شعر نو های من و آدرس sherenohaieman.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. نويسندگان
|
|||
 |
تبادل لینک هوشمند 