خدایا

تمام محارمم را نامحرم کن!!

تمام خنده هایم را لبخند

تمام لبخندهایم رااشک

وتمام اشکهایم را سیل...

ولی

نگاهی راکه دلم را لرزاند...

نگاهی را که دلم را برد.....

نگاهی را که تمام توان زانوهایم شد برای ایستادن...

از من نگیر

التماست میکنم

خدایا!نگاه من به دریای چشمانش را

گناه مپندار

معصیت حساب نکن

آرامش تورا در آنها می یابم...

با امواج خروشان وکشنده ی نگاهش

غرق در دریای بیکران تو میشوم

بارالها

تمام محارم دنیایم را نامحرم کن

ولی یک نامحرم را که تمام دنیایم شده..

که محرم دل و احساس و روح وروان من شده

ازمن نگیر

خدایا!لیست گناهان تو بند و تبصره ندارد؟؟

خدایا کاری کن

کار دلم تمام است....

دلم رفته است .....رفته که رفته....

ذوب شدن خودم را با چشمانم میبینم

فکری به حال دل ویرانه ام بکن

استثنایی....راهی....دلم بدجووور میخواهدش

خودت عاشق بودن رو یاددلم دادی

کاری کن

تمام هستی ام دارد از دست میرود

بندی....تبصره ای.....تخفیفی.....ترحمی

نمی دانم

خودت میدانی و دل آشوب من.....

تقـــدیــــرم زیباست .....

عـــاشقــــی .......

دلتنــــــگی ....

و اشک .............

و همه را مدیون تــــوام .

سخت است هر روز عاشقانه ببافی ...

تارو پود زندگی را ..

چرا که هر لحظه غمی هست ..

که دلت را ویران کند به راحتی ...

و این دل مگر چقدر توان دارد ..

که در بین اینهمه شعله نسوووزد ..

و من تا به حاال خاکسترم را

به کسی نشان نداده ام ..

شاید برنجد ..

شاید به رووزگار بگرید ...

خسته تر از هر زمان

دلم بی تاب است ..

و مقصر دلیست ..

که با همه راااه آمد ...

ولی کسی با آن قدمی بر نداشت ...

بیچاره من ..

بیچااره دلم ..

بیچاره روووزگار من ..

پایان عـــــاشقی رسید ..

و

دل من لرزیـــد ..

به گمانم این بار ...

آتش افتاده به قلبم ...

سوووختم ...

هی به من گفتنــــد این دیــــــوانه رســــــــوا میکند ....

هرچه مجنـــــــــونش شـــــــوی ،یک روز حـــا شـــا میکند ....

ای دریـــغ از این دل دیـــــوانه ،دیــــــرآگاه شــــد ...

حــــــال در تنهــــــــائیش با عقـــل دعـــــــــوا میکند ....

...کوروش...

تقصير من نبود ....

تقصير سرنوشت ...

بوده كه بين ما ....

دوري فقط نوشت !!!

دردهايم براي خودم ... اشك هايم براي خودم ...

در اين زمانه كه همه از آبهاي گلالود ماهي ميگيرند ...

سبك نشوي ... سنگين تري!!!

سالهاست كه ميسوزم ....

در آتشي كه چشمانت به پا كرد ....

خاكسترم را باد برد .

عاشق خرافاتم .........

وقتي زن فالگير از كف دستانم نام تو را ميخواند !!!

سلام