اين سيل عاشقان كه به پايت نشسته اند دست از خدا كشيده به تو ، دست بسته اند!!!

اين حاميان خستهكه در امتداد شب يك لحظهبيخيال تو پلكي نبسته اند

اينان كه در نگاه تو ، قربانيه تو اند جان راحلال كرده و در خون نشسته اند !!

راهي كه رفته ام منه مسكين گرفته اند در وهم خود همه ، به تمنا نشسته اند

اما دريغه اين همه عمرم به پاي تو كردم نثارو در طلبت دل شكسته ام !!!

بودم اگر به جاي تو مشغول كردگار بي شك بدان به تخت اميري نشسته ام !!!

سربسته گفتمت كه بداني چهكرده ايپيري عصا كشم به اجل چشم بسته ام!!

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: